جدول جو
جدول جو

معنی حروف زمانی - جستجوی لغت در جدول جو

حروف زمانی
(حُ فِ زَ)
رجوع به حرف زمانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ فِ زَ)
حرفی که عارض بر صوت و باقی با آن باشد، مانند حرفهای مصوته و حروف عله و برخی از حروف صامت همچون ف. س. ش. که ممکن است آنها را در تلفظ بکشانیم و توهم تکرار در میان نباشد. در برابر حرفهای آنی چون ت. ط. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(حُ ثِ زَ)
آنچه مسبوق به عدم باشد. (تعریفات جرجانی در کلمه حادث). مقابل حدوث ذاتی. و آن بودن شی ٔ است مسبوق به عدم به سبق زمانی. (تعریفات جرجانی ص 56)
لغت نامه دهخدا
(حُ فِ گُ / گَ)
حروف شک و تردید. پیشوند گمان. یکی از اقسام حروف ربط (بند و بست) در فارسی: گوئیا. (دستور جامع ص 806). و در عربی لعل ّ آمده است
لغت نامه دهخدا